زادروز رضا شاه بزرگ و روز پدر برهمه ایرانیان راستین شاد باد |
||||||||
وقتی سل در تهران فراگیر شد و مظفرالدین شاه بدان مبتلا، در دارآباد شمیران
«کاخی برای خود» ساخت تا در پناه آب و هوای خوش آن منطقه بهبود یابد.... اما رضا شاه بعدها آن کاخ را به «بیمارستانی برای همه» تبدیل کرد... جایی که امروز بیمارستان مسیح دانشوری است و اکنون محل درمان بیماران تنفسی از جمله کرونا شده است...(جایی که امروز در تصرف علی اکبر ولایتی است!!)
|
||||||||
آدمی را آزمودن به کردار باید کرد نه به گفتار؛ چراکه بیشتر مردم، زشت کردار و نیکو گفتارند... فیثاغورث |
||||||||
از آن روز که ریشه هایمان را بیرون کشیدند و دوباره ما را کاشتند اما وارونه آموختیم با دهانمان خون و خاک بنوشیم با ریشه هایمان آفتاب |
||||||||
این متن در سال ۱۳۰۱ نوشته شده... انگار که بعد از ۹۰ سال چندان تغییری در
حال ایران حاصل نشده... |
||||||||
مقایسه منزل دو شاعر |
||||||||
این دو عکس تجسم زندگی ایرانی ها در چهل سال گذشته است
تفاوت نگاه پدر و مادر ندا آقاسلطان در روز تولد دخترشان و نگاه پدر و مادر یاسمین مقبلی فضانورد ناسا نشانگر فاصله آرزوهای دو خانواده یکی در یک دیکتاتوری مذهبی و دیگری در جهان آزاد است. یکی به فضا و دیگری به جزا می اندیشد. |
||||||||
پیش بینی زیبا و دقیق فردوسی بزرگ ۹۰۰ سال پیش از حال و روز امروز ما...! ز ایران و از ترک و از تازیان نژادی پدید آید اندر میان نه دهقان نه ترک و نه تازی بود سخن ها به کردار بازی بود همه گنج ها زیر دامان نهند بکوشند و کوشش به دشمن دهند به گیتی کسی را نماند وفا روان و زبان ها شود پر جفا بریزند خون از پی خواسته شود روزگار بد آراسته زیان کسان از پی سود خویش بجویند و دین اند ر آرند پیش.... شاهنامه/ حکیم ابوالقاسم فردوسی |
||||||||
|
||||||||
انفجار نادانی در امور اجتماعی چیست؟ |
||||||||
جامعه راًی دهنده دودسته هستند که راًی میدهند 1- دسته احمق (شامل راًی اولی ها ،که بخاطرغرور بزرگی به پای صندوق میروند، دسته جوگیر اما بیسواد جامعه که امروزه بچه حزب اللهی های سابق که هنوز در فضای جبهه و جنگ بسر میبرند ووقتی شورانقلاب آنها را می گیرد به پای صندوق میروند) 2- دسته نون به نرخ روز خور (به قول آمریکایی ها opportunist) که این دسته همان هایی هستند که با قلاب ماهی گیری از آب گل آلوده خوب ماهی میگیرند (بقای این حکومت برای ایشان نون و آب دارد)... ظاهرشان یک مدل است اما باطنشان جور دیگر و عجب پدر سوخته هایی هستند...بسته به جهت وزش باد به همان سمت سیر میکنند....برای گرفتن پست های مدیریتی شناسنامه و انگشت مهر خورده شان را ضمیمه پرونده گزینش سازمان مطبوعه میکنند... و این را نیز از همانهایی که راًی آورده اند به ارث برده اند... خلاصه در یک جامعه شرط بندی ساکن هستیم ، عده ای روی مردم شرط بندی میکنند و با قمار کردن خودِ مردم بر سر نفت و ثروتشان ، مردم را سرکیسه و خود روز به روز فربه تر میشوند... که آدم را به یاد مسابقات بوکس حرفه ای آمریکا در صد سال پیش می اندازد ، که یه عده اون بالا شرط بندی راه می انداختند تا جیب تماشاچی هارو خالی کنن ، دو نفر هم روی رینگ برای مزاح مردم همدیگرو لَت و پار میکردند... و از قضا شرط بند ها ی بالا دستی هر دو با هم ساخت و پاخت کرده بودند و این مسابقه هم یه جور نمایش برای سرکار گذاشتن تماشاچی ها بود...
|
||||||||
چرا ایران به پارلمان و نظام ریاستی نیاز دارد؟ جمهوری اسلامی نه نظامی دموکراتیک است نه نوعی اقتدارگراییِ تمامعیار، بلکه از خانواده رژیمهایی است که امروزه، دانشمندان سیاسی آن را «دو-بُنی»(hybrid regime) میخوانند(دوگانه سوز خودمانی!!)، آمیزهای از نهادهای دموکراتیک و دستگاهها و سازوکارهای اقتدارگرا. همانطور که خودروهای دوگانهسوز از دو منبع انرژی بهره میگیرند، رژیمهای دو-بُنی، به دو نوع دستگاهِ ایدئولوژیک و اعمالِ قدرت توأمان تکیه میکنند تا به اقتضای ضرورت و حاجت، دردسرهای جدی را از سر بگذرانند (بحران های سیاسی و اجتماعی)، بدون آنکه ناگزیر به اجرای اصلاحات اساسی شوند یا در پیِ بستن درها به روی اصلاحات، یکسره، فروبپاشند. به مثابه الاکلنگ سیاسی (political seesaw) گاهی این حزب بالا میرود و گاهی آن حزب ، اما صاحب اصلی قدرت بر محور آن سوار است و هیچ جابجا نمیشود، و دو گروه مردم هم زیر بار هر طرف له میشوند... حکومت هم یا با بحران سازی ساختگی از خود قهرمان میسازد ، یا از دشمن لولو... (مانند حمله ساختگی داعش به مجلس و یا بحران بیماری کرونا) ، گاهی هم در این راه بقول قدیمی ها رَکَب میخورد و دستش رو میشود (مانند سقوط هواپیمایی که قرار بود آمریکا مسبب سقوطش باشد) «اقتدارگرایی رقابتی» (competitive-authoritarianism) یا «اقتدارگرایی انتخاباتی» (electoral-authoritarianism) نام دیگر این رژیمهاست. بیشتر رژیمهایی که پس از سقوط بلوک شرق و پایان اتحاد جماهیر شوروی، از جمله در روسیه، پدید آمدند یا برخی کشورهای در حال توسعه آمریکای لاتین، نمونههایی از رژیم دو-بُنی اند. از قضا، شماری از آنها حاصل انقلابی مخملی یا براندازی قهرآمیزند که، در عمل، به توتالیتاریسمِ سرنگونشده جامه جدیدی پوشاندهاند. بسیاری از آنها، دههها عمر کردهاند و هنوز چندان اثری از شکاف و شکست در سقف و ستونشان پیدا نیست. رژیم دو-بُنی، فُرمی دموکراتیک و محتوایی تمامیتخواه دارد؛ دموکراسی متعهد و معیوبی است که در آن، حلقه بستهای از نخبگان برای جابهجایی قدرت با هم رقابت میکنند و از انتخابات و نهادهای دموکراتیک، همچون ابزاری برای کسب مشروعیت بهره میگیرند. گرچه رقابتِ نخبگان جدی است، ولی روند و فرایند انتخابات را عادلانه و آزاد نمیتوان خواند. پایداری چنین نظام هایی ، وابسته به مشروعیت بخشی داخلی و خارجی ، که البته نوع خارجی آن وابسته به منفعتی است که آن کشورها از اینجا میبینند و یا بقول خودمان باجی که از اینجا دریافت میکنند....که یکی از مظاهر این مشروعیت بخشی انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری و یا شوراها است، توگویی که این حکومت از اول دانسته بذر این حکومت را برای سالها قبل پاشیده بوده...و امروز برداشت میکند... هرچقدر که تنگناهای مالی و تحریم ها بر حکومت زیاد شود، چهره واقعی آن نیز نمایان میگردد ، هرچند منِ نویسنده به ماورا ، اعتقادی ندارم ولی بقول باورمندان آن ، این تحریم ها هدیه ای الهی برای مردم بوده تا ببینند که این حکومت چقدر برای مردم ، ارزش قائل است... |
||||||||
تازش دیوگان به قلم ارشک پاکزاد
|
||||||||
|
||||||||
رقص به روایت |
||||||||
دعای وقت خواب ایرانیان باستان _________ |
||||||||
|
||||||||
تمام اون چیزایی که این دنیا برای زیبا شدن لازم داره 🤚 |
||||||||
حبیب آقا، نه کافه رفته است، نه کتاب خوانده است و مثل روشنفکر نماها ، نه
سیگار برگ برلب گذاشته و نه کلاهِ کج بر سر ... نه با فیلم تایتانیک گریه کرده است و نه ولنتاین میداند چیست ! اما صدیقه خانم که مریض شد، شبها کار میکرد و صبحها به کارِ خانه میرسید ... در چشمانش خستگی فریاد میزد، خواب، یک آرزو بود. اما جلوی بچهها و صدیقه خانوم ذرهای ضعف بروز نمیداد ... حبیب آقا عشق را معنا میکرد ، نمایش نمیداد !
|
||||||||
افسردگی به انسان فرصت
اندیشیدن نمیدهد. |
||||||||
|
||||||||
مصاحبه پرزیدنت انور سادات در مورد گروگان گیری در ایران ایران خواستار استرداد شاه در مقابل آزادی گروگانها شده بود، پرزیدنت سادات در این مصاحبه, که به گفته مصاحبه کننده خشمگینترین مصاحبه ایشان بود, میگویند که دنیا باید در مورد رفتاری که با شاه شد خجالت بکشد، جهان عرب باید خجالت بکشد و آمریکا. پرزیدنت سادات میگوید که دنیا و جهان اسلام باید گروگان گیری را محکوم کند. ایشان میفرمایند مصر با این دیوانه (؟) هیچ نوع ارتباطی ندارد و نمی خواهد که داشته باشد. در آخر که راه چاره از ایشان پرسیده می شود در جواب میگویند که اگر آمریکا تسلیم شود ایران به دست چپیها افتاده و از بین میرود. |
||||||||
|
||||||||
گفته میشود وقتی قاضی از قاتل انور السادت (رئیسجمهور مصر) که عضو گروه
جهاد اسلامی بود میپرسد چرا او را کشتی؟ قاتل جواب میدهد: او یک سکولار بود. قاضی میگوید: آیا معنی سکولار را میدانید؟ قاتل میگوید: نه نمیدانم! در ترور نافرجام نجیب محفوظ(نویسنده مصری برنده جایزه نوبل) قاضی از ضارب میپرسد: چرا نجیب را با خنجر زدید؟ ضارب میگوید: بدلیل نوشتههایش، خصوصا کتاب بچه های محله ما. قاضی میگوید: کتاب را خوانده ای؟ ضارب میگوید: خیر! قاضی از قاتل فرج فوده، شاعر و نویسنده مصری میپرسد چرا او را کشتی؟ قاتل میگوید:او کافر است. قاضی به قاتل میگوید: چطور به این نتیجه رسیدی؟ قاتل: از کتاب هایش. قاضی میگوید: آیا کتابهایش را خوانده ای؟ قاتل جواب میدهد: خیر من اصلا سواد ندارم! اینگونه جامعه بشری تاوان جهل عده ای را داد و می دهد... |
||||||||
به تاریخ نمیتوان دروغ گفت! روزیکه محمدرضا شاه فقید از تهران وارد فرودگاه اسوان مصر شد ، خبرنگاری از انور سادات فقید پرسید چگونه پادشاهی که مردم کشورش اورا بیرون کرده اند استقبال میکنید؟ انورسادات پاسخ داد : تاریخ پاسخ شما را میدهد ! |
||||||||
|
||||||||
هر چقدر یک انسان بدبخت تر باشد و یا هر چقدر یک ملت فقیرتر و تو سری خور تر به همان اندازه امیدوارتر است که در بهشت جزا و پاداش بیابد! فئودور داستایفسکی
|
||||||||
فاطمه فتحی نژاد،عضو بسیج،مامور تبلیغ "عفاف و حجاب" یاسمین مقبلی افسر خلبان ارتش آمریکا،عضو ناسا برای ماموریت در "مریخ و ماه" |
||||||||
خلخالی چند روز بعد از دستگیری هویدا میره ملاقاتش زندان وقتی از حالش میپرسه هویدا اعلام رضایت میکنه و میگه تنها مشکلش کوچک بودن سلوله خلخالی جواب میده که این سلولها رو خود شما ساختین که حالا نصیب خودتون شده هویدا میگه: میدونم ، گفتم که شما برای آینده خودتون بزرگتر بسازینش |
||||||||
۶ بهمن ۱۳۴۱ در جریان همهپرسی انقلاب سفید «قانون انتخابات» با افزوده شدن حقرای زنان اصلاح شد تا زنان ایران از حق رای برخوردار شوند و برای اولینبار به لحاظ قانون انتخابات در شرایط حقوقی برابر با مردان قرار گیرند. |
||||||||
میگفت: بابام دوره شاه فقیر بود. میگم: کارش چی بود؟ میگه کار نداشت میگم سواد داشت؟ میگه نه میگم تو چه کاری مهارت داشت؟ میگه هیچ کاری بلد نبود میگم تعجب میکنم چرا اصلا زنده مونده. بازم خدا پدر شاه را بیامرزه که خرج مدرسه بچه ها شو میداده. هیچی نمیگه. فقط مات. نگاه می کنه دیگه |
||||||||
دمکرات ها و ایران
جیمی کارتر از آمریکا و ژیسکاردستن از فرانسه، کالاهان از
انگلستان و اشمیت از آلمان تصمیم گرفتند که شاه از ایران برود. ۶
روز بعد شاه رفت که ایران درگیر جنگ داخلی نشود، دو سال بعد در جولای ۱۹۸۱
از جیمی کارتر پرسیدند در کنفرانس گوادلوپ چه گفتی که غرب موافق خروج
شاه از ایران شد؟ |
||||||||
دشمن چیز مفیدی است، اگر کم آوردید خودتان درست کنید! دشمن یعنی کسی که شما می توانید همه ضعف ها و کم کاری هایتان را بر گردن او بیندازید. دشمن یعنی چیزی که شما می توانید مردم را با آن بترسانید تا ناگزیر به آغوش شما پناه بگیرند. دشمن یعنی کسی که اگر کاری کردید، با وجود او مهم تر جلوه اش دهید و اگر نکردید او را مقصر جلوه کنید. دشمن یعنی کسی که وقت و بی وقت به او فحش دهید، بی آنکه جواب فحش بشنوید. دشمن یعنی کسی که حواس مردم را پرت او کنید تا هوس نکنند که از شما چیزی بخواهند. دشمن یعنی مترسکی که با آن می توانید بچه های بزرگ را بترسانید. پس دشمن، با این همه خاصیت، یک موضوع حیاتی است. ولی همه خوبی اش به این است که نباشد، که اگر باشد دَمار از روزگارتان در می آورد. |
||||||||
|
||||||||
|
||||||||
|
||||||||
|
||||||||
در زمان حمله مغولان به ایران، روحانیون و صوفی ها به سبب حمایت های مالی از طرف مغولان، سعی کردند مردم را به جای مقابله؛ به سازش دعوت کنند و میگفتند کوشش و تلاش علیه مغولان سودی ندارد!
|
||||||||
نقبی به گذشته دور https://www.youtube.com/watch?v=zyeP_KE_l1g بهم میگن قدش کوتاس ولی من دوسش دارم، دوسش دارم، دوسش دارم جرات نداره بهم بگه دوستم داره مردم بهم میگن انتخابت درست نیست راستشو بگم، خودمم نمیفهمم چرا انقدر دلمو برده ولی من دوسش دارم، دوسش دارم، دوسش دارم «آنا گِرمان» (Anna German) خواننده لهستانی الاصل بود که در شهرهای مختلف شوروی سابق زندگی کرد. پدرش را به جرم واهی جاسوسی اعدام کردند. به چندین زبان از جمله لهستانی و روسی و انگلیسی و ایتالیایی آواز می خواند. او حدود ۳۰ سال پیش و در سن ۴۶ سالگی درگذشت.
|
||||||||
|
||||||||
«Ահա ես դռան առաջ եմ և բախում եմ: Եթե մեկն իմ ձայնը լսի և բաց անի դուռը, ես ներս կմտնեմ և կընթրեմ նրա հետ, նա էլ՝ ինձ հետ» (Հայտնություն 3:20): من پشت در ایستادهام و در را میکوبم. اگر کسی صدای مرا بشنود و در را باز کند، به خانهٔ او وارد خواهم شد و با او شام خواهم خورد و او نیز با من همسفره خواهد شد. |
||||||||
|
||||||||
|
||||||||
|