|
سرهنگ خلبان یدالله شریفیراد
او خلبان جنگندهٔ اف-۵ نیروی هوایی در جنگ ایران و عراق و
دیپلمات پیشین ایران است.
رکوردهای او، وی را یکی از موفقترین خلبانان جنگندهٔ اف-۵ در
جنگ ایران و عراق در نبردهای هوایی کرده است.
شریفیراد در یکی از ماموریتهایش پس از این که به یک نیروگاه
در خاک عراق حمله کرد، با حمله سه جت عراقی مواجه شد که توانست
یکی از آنها را سرنگون کند و در حالی که در تعقیب دومی بود،
خودش از پشت مورد اصابت قرار گرفت و از هواپیما بیرون پرید
مبارزان کُرد عراقی به او پناه دادند و او را به خاک ایران
فرستادند. |
|
فیلم معروف عقابها از ماجرای نجات او به وسیلهٔ کردهای عراق
ساخته شد که ۲۰ درصد جمعیت آن زمان ایران برای تماشای آن به
سینماها رفتند.
او بر سررفتن به یک میهمانی مختلط خانوادگی در سال ۱۳۶۹
دادگاهی و بازخرید شد ، وی هم اکنون کارگر فروشگاه زنجیرهای
اَلدى در آلمان است. |
|
چرا کوروش نامش جاودان شد؟ مقایسه
متن منشور کوروش با کتیبه دو پادشاه آشوری |
وقتی آرامگاه رضاشاه بدستورخلخالی
تخریب شد,خبرنگاری نظرمحمدرضاشاه را
دراین زمینه پرسید
و پاسخ
داد : درواقع مزار پدرم خط آهن شمال به جنوب بود |
در قلب ما، تا ابد -
(این عکس را از پدرم در مکزیک، تابستان ۵۸ گرفتم) -
In our
hearts,forever-(I took this picture in Cuernavaca,Mexico
in the summer of 79) |
وقتی يك دانشمند هندی
شطرنج رو اختراع كرد تقديم به پادشاه هند كرد و پادشاه هند
شطرنج رو به ايران فرستاد تا يه جورايی پز دانشمند هاش رو
به ایران بدهد. پادشاه ايران انوشیروان خسرو به
داناترین وزيرش بزرگمهر دستور داد تا او نيز بازی بسازد،
وزير ايران كه از دانشمندان بزرگ بود بازی زيبای تخته نرد
را ساخت فلسفه پیدایش و رموز تخته نرد: 30 مهره:
نشانگر 30 شبانه روز یک ماه 24 خانه: نشانگر 24 ساعت
شبانه روز 4 قسمت زمین: 4 فصل سال 5 دست بازی: 5 وقت
یک شبانه روز 2 رنگ سیاه و سپید: شب و روز هر طرف
زمین 12 خانه دارد: 12 ماه سال تخته نرد: کره زمین
زمین بازی: آسمان تاس: ستاره بخت و اقبال گردش تاس
ها: گردش ایام مهره ها: انسان ها گردش مهره در زمین:
حرکت انسان ها (زندگی) برداشتن مهره در پایان هر بازی:
مرگ انسان ها اعداد تاس: 1 – یکتایی و خدا پرستی
2 – آسمان و زمین 3 – پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک
4 – اباختر (شمال)، نیمروز (جنوب)، خاور (شرق)، باختر
(غرب) 5 – خورشید، ماه، ستاره، آتش، رعد (ابر و باد و
مه و خورشید و فلک) 6 – شش روز آفرینش |
|
محمدرضا شاه ۱۰۰ سال قبل
یعنی در ۴ آبان سال ۱۲۹۸ زاده شد. هنگامی که او متولد
شد پدرش یک افسر قزاق بود و به رضاخان میرپنج معروف بود. وقتی
شش ساله بود رضاشاه تاجگذاری کرد و او نیز بعنوان ولیعهد ایران
شناخته شد. مادر محمدرضا، تاج الملوک همسر دوم رضاشاه بود. پس
از ولیعهدی زندگی او از مادر و خواهرانش جدا شد. او ابتدا به
دبستان نظام رفت و بعد در کاخی اختصاصی به تنهایی زیر نظر یک
معلم فرانسوی و تعلیم داده میشد. تعلیمات مدرسه نظام؛ اگر چه
دشوار بود؛ اما نیروی مقاومتش را افزود. او همچنین سوارکاری،
ژیمناستیک و بوکس را فرا گرفت.
دوران کودکی محمدرضا در ساعت ۴ بعدازظهر روز ۱۵ شهریور
۱۳۱۰ و با اعزام وی به سوئیس خاتمه یافت و او عملاً زندگی نیمه
مستقل دوران نوجوانی را آغاز نمود... این عکسها از
کودکی تا نوجوانی او را نشان میدهد |
|
مرگ پدرش در چهل
روزگی وی موجب شد که مادرش تصمیم به عزیمت به تهران بگیرد.
به این خاطر پس از مدتی نوزاد ششماهه را برداشت و راه
تهران را در پیش گرفت. در این سفر، نوزاد در راه سختِ
مازندران و تهران به شدت بیمار شد. و با رسیدن به گردنه
و کاروانسرای گدوک، نوزاد یخ زد و مادر و سایر همسفران وی
را مرده پنداشتند؛ بنابراین او را از مادر جدا نموده و
برای دفن در روز بعد، او را در کنار چارپایانشان
گذاشتند... |
|
گرمای محیط موجب شد تا کودک مجدداً جانی
بگیرد و اطرافیان را متوجه خود کند. مادر کودک را برداشت و
راه تهران را دوباره پیش گرفت. نام آن کودک رضا
بود که بعدها رضا خان شد .. |
|
بهزاد
و فرشته اشتیاقی در کنار رافی خاچاطوریان ، بازیگران اصلی
آقای مربوطه
_____________________________________________________________________
رافی
خاچاطوریان (زادهٔ ۱۳۲۷ –
درگذشته ۱۰ آبان ۱۳۹۸) بازیگر و مجری ایرانی بود.
فعالیتهای او عمدتاً در زمینهٔ طنز انتقادی، سیاسی و
اجتماعی بود. پیش از شورش 57
با تلویزیون ملی ایران همکاری میکرد. از جمله کارهای او
در این دوره میتوان به بازی در مجموعهٔ طنز اجتماعیِ آقای
مربوطه اشاره کرد که به کارگردانی بهزاد اشتیاقی روی آنتن
میرفت. پخش آن از نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۳ از تلویزیون ملی
ایران آغاز شد و تا چند ماه پیش از پیروزی انقلاب ادامه
داشت. او چندی پیش از شورش 57،
ایران را ترک و بههمراه خانواده به کالیفرنیا مهاجرت کرد.
خاچاطوریان در ایالات متحده آمریکا در برنامههای طنز
سیاسی ـ اجتماعیِ شبکههای مختلف فارسیزبان بهعنوان مجری
و بازیگر ظاهر شد. در طول سالهای فعالیت بهکرات ازطرف
نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی تهدید به مرگ میشد.
در تیرماه سال ۱۳۶۷، درحالیکه خاچاطوریان در یک گردهمایی
اعتراضی علیه حملهٔ ناو آمریکایی به پرواز شماره ۶۵۵ ایران
ایر هواپیمای مسافربری ایران شرکت کردهبود، مورد حملهٔ یک
چریک لبنانی و چند ایرانی هوادار جمهوری اسلامی قرار گرفت.
در این حمله، خاچاطوریان شدیداً از ناحیهٔ سر و صورت آسیب
دید و یک چشم خود را نیز ازدست داد. وی پس از مورد حمله
قرار گرفتن، در نخستین مصاحبه با تلویزیونهای فارسیزبان
گفت:
«دنیای کنونی اونقدرها هم قشنگ نیست
که برای دیدنش به دو تا چشم احتیاج باشد.»
خاچاطوریان در سالهای اخیر کمکار بودهاست. وی در مهرماه
سال ۱۳۹۳ در برنامهٔ در تبعید تلویزیون من و تو حضور
یافت و به شرح فعالیتهای خود پرداخت. وی پس
از مبارزه طولانی با بیماری قند، سرانجام بامداد روز ۱۰
آبان ۱۳۹۸ در سن ۷۱ سالگی در کالیفرنیا درگذشت. |
|
ایران پنج
برابر کشورهای پیشرفته دانشگاه دارد! در ایران 2640 دانشگاه وجود دارد
درحالی که چین تنها 2481 و در هند 1620 دانشگاه دایر کرده است. بنابر
گزارش موسسه اسپانیایی CISC تعداد دانشگاه ها در اغلب کشورهای پیشرفته
جهان زیر 500 دانشگاه است، به طوری که آلمان 412، انگلیس 291، کانادا 329،
ایتالیا 236 و هلند 423 دانشگاه دارند. این تعداد دانشگاه در ایران،
حدود 5 هزار میلیارد تومان از بودجه کل کشور را میبلعد و نزدیک به 50
درصد از جمعیت بیکار کشور را تولید میکند. 80 درصد وزیران کابینه
انگلیس مدرک لیسانس دارند. در ایران موج دکترا گرفتن و پشت میز نشستن راه
افتاده است! كجاست فراهم كردن شرايط كار و درامد براى اين همه صندلى در
دانشگاه هاى ايران...؟!!
____________________________________________________________________________
این طور به نظر میرسد که بیشعورها آدمهای موفق و
پیروزیاند. همیشه آن کسی که بهتر بتواند ایدههای دیگران را بدزد موفقیت
بهتری به دست میآورد. در دولت ها نیز هرچقدر کسی بتواند بهتر و ظریفتر
خواستههای مردم را نادیده بگیرد مقام بالاتری را از آن خود میکند! 👤 خاویر کرمنت 📚 بیشعوری |
یک عدد کاسه چه کنم چه کنم واقعی طرحی از دوریس
صابری
مناسب حال و روز ما ایرانیا |
ارج
یک سازنده محصولات لوازم خانگی در کشور ایران بود این
شرکت از سال ۱۳۱۶ اندکی قبل تر از شرکت سامسونگ مشغول به
تولید شد و با قدمتی ۷۹ ساله قدیمیترین سازنده لوازم
خانگی ایران است که در آغاز کارهای آهنگری، ریختهگری و
جوشکاری انجام میداد و همچنین صندلیهای تاشو نیز تولید
میکرد در دهه ۱۳۵۰ فعالیتش گسترش یافت و به تولید
لوازم خانگی، از جمله یخچال، بخاری، ماشین لباسشویی و کولر
نیز رو آورد در این دوره شرکت ارج صادر کننده بی چون و
چرای محصولات خود به کشورهای عربی و حتی آسیا میانه بود
کارخانه ارج در سال ۱۳۱۶ در یک کارگاه کوچک واقع در خیابان
سی متری تهران به اتفاق ۸ کارگر ساده با هدایت خلیل
ارجمند، استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران، به صنایع
غیردولتی ایران پیوست. پس از انقلاب کارخانهٔ ارج،
دولتی شد و پس از دولتی شدن به سوی ورشکستگی قدمها را به
سرعت برداشت. این شرکت در دهه ۷۰ با یک اختلاس ۲۰
میلیارد تومانی هم مواجه شدو میان سهامداران متعدد دست به
دست گشت. از سال ۹۵ بارها خبر تعطیلی این شرکت را
شنیدهایم در حالی که امروزه سامسونگ شانزده درصد از
صادرات کره جنوبی را بر عهده دارد ! |
|
صبح زود جارچی راه می افتاد و
بیخود فریاد می کشید : مزد آن گرفت جان برادر که کار
کرد! اما کسی که مزد نمی گرفت
کسی بود که کار کرده بود...! 👤 صادق هدایت |
|
شاید باور نکنید ولی
این مزار رئیسعلی دلواریه در نجف عراق!! شيرمرد
بوشهری که در جنگ جهانى اول، ۷ سال تمام با یاران ۷۰۰ نفره
اش در مقابل نیروهای ۵۰۰۰ هزار نفری انگلیس آنقدر خوب
ایستادگی کرد که انگلیسی ها مجبور شدند از هند و عراق نیرو
وارد ايران کنند! |
|
مرقد دشمنان ایران و ایرانی در نجف را
ما آباد می کنیم ، و مزار آباد کنندگان ایران
اینگونه رو به ویرانیست...
ظاهراً یعقوب لیث تنها نیست!! |
|
پس از پیروزی یعقوب ليث بر محمدبن طاهر، از وی
پرسیدند که سبب زوال دولت طاهریان چه بود؟
پاسخ داد:
شراب شبانگاه - خواب صبحگاه - سپردن دوات و دولت به دبیرانِ نالایق! |
سیستم فقر پیتر گفت: همیشه دلم می خواست اونقدر پول داشته باشم که
همه بچه های گرسنه دنیا رو سیر کنم. هرچی دلشون می خواد
براشون بخرم. تام گفت: آرزوی خیلی قشنگیه. ولی به
نظر من بهتره آدم توانش رو صرف برداشتن سیستم فقر بکنه. - یعنی چی؟ - ببین، یک سیستم معیوبی وجود داره که
تو هر چقدر هم گرسنه سیر کنی باز هم گرسنه های بیشتری
تولید می کنه. به همین دلیل بهتره فکر کنیم چطور می شه
فرهنگ و مناسبات بیماری رو که ظلم و فقر رو تولید می کنند
از بین برد. 📚بند باز ✍️ ساسان حبیب وند |
|
در سایه هر سنگ اگر گُل به زمین است
نقش تن ماریست که در خواب کمین است..
|
|
|
یک روز پسر آیتالله تبریزی
را سوار الاغ کرده و در كوچهها چرخاندند تا مردم دست و دامنش را ببوسند...
در زمان
قاجار بیماری وبا در ايران پيدا شد در تبريز جان بسياری را گرفت...
روحانیون و علمای تبریز در کوچه ها فرش گستردند و نذرها کرده و روضه
خوانیها بر پا کردند.... یکروز پسر آیتالله تبریزی را سوار الاغ کرده و
در كوچهها چرخاندند تا مردم دست و دامنش را ببوسند و به وبا گرفتار نشوند!
ولی پسر
آیتالله نیز وبا گرفت و مُرد... مردم بجای اینکه به اشتباهشان پی ببرند و
شک کنند گفتند: «آقا بلا را به تن فرزند خود پذيرفت تا ما را نجات دهد»!
و بر باورشان به او صدها بار افزوده شد...!»
کتاب
زندگانی من
✍ احمد کسروی |
با گرگ بره می خوریم
با چوپان گریه می کنیم !
کریسمس مسیحی می شویم
محرم حسینی می شویم
آبان ماه ضد انقلاب
دیماه سپاهی
بهمن ماه جشن پیروزی
عید نوروز آریایی
تعطیلات به آنتالیا و تایلند
رمضان اهل مسجد
عجب آفتاب پرست هایی شده ایم ما... |
عصر بیشعوری
عصر بیشعوری مجموعهای است از شعر و
ترانههای امید طوطیان که به شرایط امروز اجتماعی و سیاسی
ایران میپردازند و با اعتراض بیانشدهاند. امید طوطیان
میگوید:
تقابل خیر و شر و نبرد نیکی با اهریمن
پلیدی چالشی است که همواره انسان در پیش روی خود میبیند.
تثلیث شوم زر و زور و تزویر، همواره دمار
از روزگار انسانها درآورده و اصولاً حاکمیتها جز در موارد
خاص، همیشه با در دست گرفتن قدرت و ثروت و فریب ملت توسط مذهب
و نهادهای وابسته به آن قرنهاست که بر مردم بیچاره حکومت
میکنند و خونشان را میمکند.
ولی امروزه با پیشرفت بشر و ظهور
تکنولوژیهای مدرن شکل بردهداری نیز تغییر کرده است.
آنها رؤیاهایمان را ربودهاند.
روزگاری هنر تنها وسیلهای بود که محرومان
و ستمدیدگان از آن بهره میبردند برای برتری بر اشراف و
ثروتمندان و یک نوع شیوه مبارزه بود با حکام و زورگویان، بدون
درگیری مستقیم.
اما گویا دیگر آن دوران سپریشده.
آنها هنر را نیز از بین بردهاند و بجای
آن چیزی را به خورد مردم میدهند که فرسنگها با هنر متعالی و
ارزشمند فاصله دارد.
مهمترین بخش سلطه اینجاست:
انسان پوچ بر سر هیچچیز نمیایستد و هر
بلایی که سرش بیاوری مثل خمیر فقط شکل عوض میکند و در هر ظرفی
بریزی شکل آن ظرف را به خود میگیرد.
انسان پوچ، منعطف است، واکنش نشان
نمیدهد، اخته شده، نمیداند در اطرافش و در دنیا چه خبراست.
هنر پوچ فقط تولید اثر میکند بدون محتوا،
بدون درک، بدون خلاقیت، فقط و فقط در خدمت سیستم.
عصر بیشعوری عنوانی است که من برای این
دوران گذاشتهام و همچنین نام کتاب مجموعه اشعار و ترانهها و
آلبوم جدیدم نیز میباشد.
به امید آگاهی انسانها و رهایی از چنگال
اهریمنان بدذات و بداندیش.
شناسنامه کتاب:
نام کتاب:
عصر بیشعوری
نویسنده:
امید طوطیان
ژانر:
شعر و ترانه
سال انتشار:
1398 شمسی
ناشر:
نشر آفتاب، نروژ
https://www.youtube.com/watch?v=OA_oJfJ2awM
|
|
|
به خشک نخلی تکیه زده ام
خرمایی نخواهد چکید!
و
عیسای مرا توان سخن نیست
بغض هایم را افطار می کنم
یحیا را رودخانه با خود برد ...
اشکهایم بس است
تعمید عیسی را
بر نخلی خشک تکیه زده ام.
که در آب فرو می رود
و من ،
و مسیح،
باید نشاند این عطش چهل ساله را
|
|
موضوع انشا:یارانه..
یارانه یک پولی است که دولت ایران همینجوری و از سر مایه داری و بذل و بخشش
و مرام بیش از حد به تبعه خود میدهد تا زندگی مرفه تر تری داشته باشند
میزان یارانه چهار صد و نود هزار ریال می باشد.
که تقریبا میشود معادل 3/5 دلار امریکا.
که برای خودش خیلی پول است....
مردم ایران با پول یارانه خود کار آفرینی میکنند، تشکیل
خانواده داده و ازدواج میکنند،
به سفرهای خارجی میروند، تفریح میکنند و خیلی بهشان خوش می گذرد....به
خدا....
البته ما نیز به دولت خود می گوییم که خیلی عالی است و دمتان گرم،نیازی به
این همه بزرگواری نیست ولی آنها باز گیر میدهند و جان مادرمان را قسم
میدهند که بیایید و پولتان را بگیرید وگرنه ناراحت میشویم.
ما هم در رودربایستی و برای تشکر از ار روحانی این کار را انجام میدهیم و
یارانه را میگیریم و دعا میکنیم به جان
رَهفَلاب.
و به خاطر همین دعاهای خیر مردم ایران رَهفَلاب
و اطرافیان ایشان مانند نَمیرالمومنین عمر به شدت
با برکتی از خدا گرفته اند و تقریبا رکورد نوح را شکسته اند.
این بود انشای امروز من.....
البته ببخشید که در ابتدای انشا یادمان رفت که بنویسیم :" قلم در دست
میگیرم و این انشا را آغاز میکنم" به همین سبب از رَهفَلاب،برادران
همیشه در صحنه لاری جانی ،آقای حسین شرمنداری،
دوستان انصار حزب الله، جناب نمیرالمومنین
و همه دوستان و آشنایان بخصوص خانواده محترم رجبی تشکر میکنیم و از آنها
عذر خواهی کرده و از ایزد منان طلب عفو مغفرت می داریم.... |
خليل آقایی، رییس سازمان جنگلها،
مراتع و آبخیزداری کشور به اتهام فَساد مالی ، ارتشا از
سوی دادسرای کارکنان دولت بازداشت شد./ایرنا
رزومه
: فحاشی و پاره کردن یقهش به دست خودش در مجلس . تلاش
برای تصویب طرح تغییر کاربری اراضی جنگلی در دولت نهم و
دهم. دستور توقف پیگیری قضایی کلیه پروندههای زمین
خواری در محاکم قضایی! |
|
حکایت👌👇👇
میگن آغا محمد خان قاجار خیلی
پولکی بوده ...
یه روزی آغا محمدخان دستور
میده یه نفرو فلک کنن وقتی طرف رو میارن که بزننش یارو
یواشکی یه چیزی به اون کسی که قرار بوده چوب بزنه میگه ...
آغا محمد خان متوجه میشه میگه
چی گفت؟ طرف میگه قربان گفت ده سکه میدمت یواشتر بزن
آغا
محمد خان به طرف میگه احمق ، پنج سکه بده به خودم میگم
اصلا نزنتت حالا کار ما هم همینطور شده... داریم
به همه دنیا باج میدیم که به آمریکا باج ندیم
|
|
در معبدی گربه ای زندگی می کرد که
هنگام عبادت راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد ! بنابراین
استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر
گربه را گرفته و به ته باغ ببرد
و به درختی ببندد این روال
سال ها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد ! سال ها بعد استاد بزرگ درگذشت و گربه هم مرد راهبان آن
معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام عبادت به
درخت ببندند تا اصول عبادت را درست به جا آورده باشند ..!
سال ها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ای نوشت درباره ی اهمیت
بستن گربه هنگام عبادت ! بسیاری از باورهای ما
اینگونه به اصل و قانون تبدیل می شوند ... |
|
|
|
خیلی از انسانها داد می کشند
ناله می کنند می گریند ولی نمی توانند صدایشان را به جائی برسانند؛ زیرا
معلوم نیست آنها زندگی می کنند یا نه؟ البته آنها فرقی با مرده ها ندارند و
به غیر از روزهای سرشماری، انتخابات، اخذ مالیات و خدمت سربازی جزو انسان
شمرده نمی شوند.
اگر در دنیا از همه سوال بکنند "آیا تو انسان هستی؟" چند نفر با افتخار می
توانند بگویند "آره من هستم" ؟
خر مرده ...
عزیز نسین |
|
زندگی هم مثل اتوبوسی ست
زندگی هم مثل اتوبوسی ست
همواره عده ای سوار می شوند
عده ای هم پیاده م ی شوند
عده ای نشسته اند
بی خیال و آسوده
عده ای جا برای ایستادن می جویند.
عده ای به زحمت از درها آویزانند.
و عده ای فقط یک ایستگاه می روند.
زندگی هم مثل اتوبوسی ست
باید برای رفتنت بپردازی
همچون سیاره ی زمین
آرام میچرخد
و پر از آدم های جدید
می رود و می آید
و اگر که ناگه خطری پیش آید
دیگر ایستاده و نشسته یکی ست
زندگی هم مثل اتوبوسی ست
بیائید به فکر زندگی باشیم
آرامائیس ساهاکیان
1936-2013 |
Կյանքն էլ նման է այս ավտոբուսին,
Ոմանք իջնում են, ոմանք բարձրանում, Ոմանք նստած են
անհոգ ու հանգիստ, Ոմանք կանգնելու տեղ են որոնում:
Ոմանք դռներից կախվել են հազիվ, Ոմանք գնում են միայն
մեկ կանգառ, Կյանքն էլ նման է այս ավտոբուսին, Պետք
է վճարես գնալուդ համար: Հողագնդի պես օրորվում կամաց,
Գնում է գալիս` նոր մարդկանցով լի, Ու եթե վթար պատահի
հանկարծ, Կանգնած ու նստած` էլ չի հարցնի… Կյանքն էլ
նման է այս ավտոբուսին, Եկեք մտածենք ապրելու մասին:
|
|