May

http://webstory.my/wp-content/themes/bp-social/_inc/images/header.jpg

"سرگذشت کسی که هیچ کس نبود"

زنده یاد حسین_پناهی

 آلبوم سلام و خداحافظ

من زندگی را دوست دارم ولی از زندگیِ دوباره می ترسم. دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم. قانون را دوست دارم ولی از پاسبان ها می ترسم. عشق را دوست دارم ولی از زن ها می ترسم. کودکان را دوست دارم ولی از آیینه می ترسم. سلام را دوست دارم ولی از زبانم می ترسم. من می ترسم پس هستم. این چنین می گذرد روز و روزگار من. من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم....

هی غزل شکوه نکن این تب نامیرا را

که گرفته است غمی شهر الفباها را

مثل یک شعر که در لحظه ای الهام شود

چشمی انگاربه هم ریخته یک دنیا را

هم از آن دست که دل شوره بیاید،چشمم

دید-هم پای تب چشمه- رخ زیبا را

دلم از چشمه سرازیر شد و راه افتاد

که تماشا کند از دور ،دل دریا را

تا نفس تازه کنم ،آب شد و رفت زمین

پس از آن ،همهمه شد اهل ده بالا را

شستم از خواب شبانگاه خودم شد آگاه

نفسم بند... دلم ریخت ، خدا! سارا را-

نکند خان به عروسی؟!نه! محال است! محال !

بعد گفتند که او گم شده ، گم ، هر جا را-

گشته اند و خبری نیست از او ، شاید هم

به ارس داده تن خسته بی همتا را

* * *

مادیان هی کن و گو تا که شبانان از پی

شاید آن زلف رها بشنود این هی ها را

خسته از رود ارس آمده ام تا اروند

که بزرگی کند و پس بدهد سارا را

معیار واقعی ثروت ما این است که اگر پولمان را گم کنیم، چقدر می ارزیم

لینکلن

روایتی عبرت آموز از آبراهام لینکلن

چه بودیم چه گشتیم!

بازخوانی تاریخ

محمدعلی فروغی( ذکاءالملک) وزیر دو دوره پهلوی

 

http://www.iketab.com/Attach/SMMPBBooks/BookMan/13100/42698b591a79ebd126fb7972226a293b.jpg

محسن فروغی، از پدرش محمدعلی فروغی نقل می‌کند که «وقتی من نماینده اول ایران در جامعه ملل شدم و به کشور سوئیس رفتم، آتاتورک به کلیه سفرا و وزرای مختار مقیم آنکارا گفته بود “بزرگترین شخصیتی که در این مجمع عضویت دارد، فروغی سفیر ایران است. من تاکنون مردی به این جامعی و وطن‌پرستی و مطلعی ندیدم. کاش مملکت من هم یک فروغی داشت”. شاید همین اظهارنظر آتاتورک باعث شد من در جامعه ملل به ریاست انتخاب شوم.»

.....

برگی از خاطرات وی در وزارت عدلیه رضا شاه:

من در وزارت عدلیه مدتی نماندم ولی چیزی نگذشت که چون بر طبق همان قانون تشکیلات می خواستند دیوان تمیز را تاسیس کنند تکلیف ریاست آن را به من کردند و پذیرفتم و همان قانون اصول محاکمات حقوقی را به وسیله دیوان تمیز به جریان انداختم. آن گاه با مرحوم مشیرالدوله و آقای حاجی سید نصرالله تقوی و دو سه نفر دیگر کمسیونی تشکیل داده به تهیه و تنظیم قانون اصول محاکمات جزایی پرداختیم، و این کار در موقعی بود که مجلس شورای ملی تعطیل بود، و آن تعطیل قریب سه سال طول کشید ومجددا منعقد نشد مگر بعد از شروع جنگ بین الملل. معهذا وقتی که ما قانون اصول محاکمات جزایی را تمام کردیم آن را هم به عنوان قانون موقتی به جریان انداختیم.

اما تصور نکنید این کارها به آسانی انجام گرفت. کشمکشها کردیم، لطائف الحیل به کار بردیم، با مشکلات و دسیسه ها تصادف کردیم که مجال نیست شرح بدهم. من جمله این که مقدسین، یعنی مزدورهای (آنان)، چماق شریعت را نسبت به قوانین بلند کردند و در ابطال و مخالفت آنها با شرع شریف حرف ها زدند و رساله ها نوشتند که از جمله به خاطر دارم که یکی از آن رساله ها اول اعتراض و دلیلش بر کفری بودن آن قوانین این بود که در موقع چاپ کردن آنها فراموش شده بود که ابتدا به بسم الله الرحمن الرحیم بشود.....

ستایندگان:

استاد ملک الشعرای بهار، استاد مجتبی مینوی، علامه قزوینی، میرزا ابوالحسن جلوه، میرزا طاهر تنکابنی، استاد جلال همایی، حسین سمیعی، حبیب یغمایی، میرزا عبدالعظیم قریب، داریوش آشوری، موسی غنی نژاد و صدها دانشمند دیگر خدمات فرهنگی فروغی را ستوده‌اند.

علی‌اکبر سیاسی شخصیت فروغی را مانند یک تابلوی نقاشی گرانبها می‌داند. برای اینکه بهتر به زیبایی آن پی ببریم باید چند قدم به عقب برویم. وی از فنون ادب بهره کافی و حظی وافر داشت. نویسنده و منشی کم‌نظیری بود. سخن‌سنج، سخن‌شناس، خطیب، ادیب، مورخ و دانشمند بود.

علی‌اصغر حقدار در پیشگفتار کتاب آداب مشروطیت دول اشاره می‌کند که «فروغی یکی از نادرترین روشنفکران با بصیرت ایرانی بود که حلقه ارتباط میان گفتمان فرهنگی و کنش سیاسی را در خود بوجود آورد.»

قدامات مهم

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/9e/GLAM-banner.jpg/400px-GLAM-banner.jpg

http://s6.picofile.com/file/8187168750/b2174dcf1a89500d46b27971f15107b3_42599999999998888888888888.jpg

http://www.miyanali.com/patch2image.php?patch=usr/i1u2/gal663.jpg&89557181

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/4/40/Tajik_girls_on_holiday_Navruz.jpg

قانون اساسی تاجیکستان:

اصل بیست و ششم:

‎هر شخص حق دارد به صورت آزاد و مستقل دین خود را انتخاب کند. شخصاً و یا با
دیگران از دینی پیروی نماید و یا پیروی ننماید و در مراسم و آیین‌های دینی شرکت
نماید.

اصل هشتم:

در جمهوری تاجیکستان زندگی جامعه براساس موجودیت عقائد مختلف سیاسی و ایدئولوژی
برقرار است هیچ اندیشه، از جمله اندیشه دینی نمی‌تواند چون اندیشه دولتی اعتراف
شود. اتحادیه‌ها براساس اصول قانون اساسی کشور تاجیکستان و قوانین عادی تشکیل شده
و بر این مبنا عمل می‌شود.

‎دولت برای فعالیت جمعیت‌ها و گروه‌ها امکانات مساوی و برابر ارائه می‌دهد.
سازمان‌های دینی از دولت جدا بوده (بیانگر اصل جدایی دین از سیاست) این تشکیلات در
کارهای دولت نمی‌تواند مداخله بکند.

لازم به ذکر است که در پارلمان تاجیکستان قانونی وضع شده است که افراد از داشتن دین(به صورت تقید) و آموزش آن تا 18 سال ممنوع است.

برگرفته از مرکز پژوهشهای مجلس

http://upload.tehran98.com/img1/fyelqlfoar0u5cerhvpi.jpg
http://www.miyanali.com/patch2image.php?patch=usr/i1u2/gal596.jpg&20735693
http://www.miyanali.com/patch2image.php?patch=usr/ashqin/gal296.jpg&988733405
http://8pic.ir/images/222gkzrcwptputx94akg.jpg

گفت و گو با اهالی خزانه درباره توافق هسته ای

مدعی العموم٫...... مادر خیاطی میکرد و من روی پلکان منتهی به باغچه کوچکمان مشغول خواندن تکه کاغذی بودم که دور سبزی ها پیچیده بودند تکه ای از یک مجله یا شاید روزنامه.... مدعی العموم بارها و بارها در ذهنم تکرار شد من کوچک بودم یا کلمه بزرگ بود؟!... مدعی العموم یعنی چه؟ "کسی که از حقوق از دست رفته مردم رو مطالبه میکنه" یعنی چی؟ ”مثلا اگه جایی حقی از مردم ضایع بشه یا جون و مالشون به خطر بیفته” سوال:اگه یه کسی قیمت کارهاشوبالا ببره میتونه دفاع کنه؟ ”امممم شاید” اگه یه کوتاهی تو ساخت و ساز یه طرح بزرگ مثل بزرگراهها باشه یا ماشین هایی که ساخته میشه اگه باعث تصادف بشن کی شاکی میشه؟ ”ببین برای اینجور کارها هر دستگاهی یه قسمت رسیدگی به شکایات داره هرکس باید بره اونجا تازه هزارتا دم و دستگاه دیگه هست برای این کار” اگه مرد. وقت شکایت رو نداشته باشن یا ندونن چی؟ " مادرم از کارش دست کشید و به صورت من که تو افتاب تابستون نشسته بودم نگاهی انداخت و پرسید: ”مدعی العموم به چه دردت میخوره ؟ تو افتاب نشستی باز مخت تاب برداشته؟!!برو به درست برس” حالا نه مادر هست نه باغچه نه ظهرافتابی .... باز مدعی العموم........ راستی پرتغال فروش کجا رفت؟
 

راستی مدعی العموم کیست : کسی که داد مردم را در برابر ظالم میگیرد!  این کس را چه کسی انتخاب میکند!
 

حفظ حقوق عامه، تعقیب متهمان و مجرمان و به کیفر رساندن آنان و همچنین نظارت بر حسن اجرای قوانین را سه وظیفه‌ مهم مدعی‌العموم،  مدعی‌العموم به عنوان نماینده‌ای برای دفاع از حقوق جامعه یاد شده که به این اعتبار، چنین مقامی باید برگزیده افراد جامعه باشد!.
http://www.panjehee.blogfa.com/post-27.aspx

اخبار :

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، و همچنین رئیس هیات اجرایی شورای صلح صبح روز سه شنبه ۱۵ اردیبهشت در تهران بازداشت شد.

به گزارش سایت کلمه، نرگس محمدی پیشتر در روز یکشنبه در دادگاه انقلاب، شعبه ۱۵ حاضر شده بود.
در جلسه دادگاه روز یکشنبه، اتهامات اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی و عضویت در لگام(کارزار لغو گام به گام اعدام) از سوی مدعی العموم مطرح شد و قرار است در جلسه دیگری مورد رسیدگی قرار بگیرد. این جلسه به دلیل درخواست وقت برای مطالعه پرونده توسط وکلای خانم محمدی، به تعویق افتاد.

بستن روزنامه سلام :

در جریان محاکمه سلام به جز مدعی العموم ۴ شاکی دیگر نیز حضور داشتند: محمود احمدی نژاد (استاندار وقت اردبیل )، کامران دانشجو (استاندار تهران و وزیر علوم در دولت احمدی نژاد)، درویش زاده (نماینده مردم دزفول در مجلس پنجم) و حمیدرضا ترقی (عضو ارشد موتلفه و نماینده مشهد در مجلس پنجم).

گزین گویه های ظریف!
خبرنگار آمریکایی در مصاحبه با ظریف :

جواد ظریف در گفتگو با خبرنگار دیلی بیست، گفت: مجید توکلی را نمی‌شناسم. دیوید کیس نویسنده این مطلب مدعی است که ظریف در پاسخ به سوال وی مبنی بر اینکه «مجید توکلی، یکی از برجسته‌ترین فعالان دانشجویی ایران که هم اکنون در زندان نگهداری می‌شود، چه زمانی آزاد خواهد شد؟» تصریح کرده است: نام نسرین ستوده را از طریق رسانه‌ها شنیده‌ام اما مجید توکلی را اصلاً نمی‌شناسم.

در ادامه دیوید کیس می‌گوید پس از اتمام نشست سازمان ملل در نیورک، از ظریف پرسیدم که چطور خود شما از فیس بوک استفاده می‌کنید اما در ایران کسی اجازه استفاده از آن را ندارد که ظریف با لبخندی پاسخ داد: ها ها…زندگی همینه!

و در پاسخ به کریستی پلوسی(دختر نانسی پلوسی، رهبر حزب دمکرات در مجلس نمایندگان آمریکا)، جواد ظریف در توییترش! نوشت: «ایران هیچگاه هولوکاست را انکار نکرده! است، مردی! که تصور می‌شد ! این کار را (انکار هولوکاست) کرده است، دیگر رفته است.

و در مصاحبه با چارلی رُز، مجری تلویزیون پی‌بی‌اس آمریکا: زندانی سیاسی و عقیدتی نداریم، روزنامه نگار دربند نداریم!

وقتی از محمد خزایی -نماینده ی جمهوری اسلامی در سازمان ملل- در خصوص فیلترینگ تویتر و فیسبوک پرسیدم، او به یکی از کارکنانش نگاهی کرد و با ناباوری!!! پرسید "آیا فیسبوک و تویتر در ایران فیلتر هستند؟!" وقتی به او اطمینان دادم که اینگونه است وی در پاسخ گفت: "من شخصا از این سایت های استفاده نمی کنم و لذا اطلاعات خاصی در این خصوص ندارم."

http://rangirangi.com

http://8pic.ir/images/ezgn2wedyml3s4vxy6cs.jpg

truth of may month!

به گزارش خبرگزاری فالز نیمه شب دیشب به وقت محلی کلیه ی تحریم های ظالمانه علیه ایران برداشته شد... و بامداد امروز در سوریه و شامات ، لبنان و غزه جشن و سرور برقرار بودی ... به همین مناسبت در کلیه ی بلاد یادشده ، یک هفته جشن و پایکوبی برقرار و در مجلس شورای اسلامی مقرر شد به هریک از بلاد یاد شده 4 میلیار دلار(واحد بلادکفر) وام بلاعوض اعطا و مالیات بر ارزش افزوده آنرا از حقوق کارکنان دولت در ماه آینده کسر  و به حساب خزانه داری واریز نمویندی..... والسلام

قدرت الله کیانی!

بیست و سوم رجب المرجب هزار و سیصدو اسفناج (بوس)

http://icons.iconarchive.com/icons/rokey/popo-emotions/128/sweet-kiss-icon.png
http://8pic.ir/images/f7ry5hju5f5bi0z0qv24.jpg

http://uupload.ir/files/1av3_mother_day.jpg

This is for my mom and all those moms that they are not among us, mom I miss you and always love you

بهترین دوست من آینه است زیرا وقتی می گریم او نمیخندد (چاپلین)

Ժպտա և ողջ աշխարհը կժպտա քեզ

بخند تا دنیا به رویت بخندد

http://uupload.ir/files/cmcb_laugh.jpg

https://www.youtube.com/watch?v=6ZdGEIDYOMY

When doors of hope are opened wide,
And dreary winter flees away,
Our beauteous Land
Beams forth in glad and smiling day;
When swallows to their nests return
And trees put on their leaves so bright
I yearn for my kilikia,
The land where first I saw the light.
Կիլիկիա (Kilikia)
 Զարուհի Բաբայան (Zaruhi Babayan)
zaruhi_babaian_kilikia.html

Կիլիկիա

Երբոր բացուին դռներն յուսոյ
եւ մեր երկրէն փախ տայ ձմեռ
Չքնաղ երկիրն մեր Արմենիոյ
երբ փայլի իւր քաղցրիկ օրեր
Երբոր ծիծառն իւր բոյն դառնայ
երբոր ծառերն հագնին տերեւ՝
ցանկամ տեսնել զիմ Կիլիկիա
Աշխարհ՝ որ ինձ ետուր արեւ

Տեսի դաշտերն Սուրիոյ
Լեառն Լիբանան եւ իւր մայրեր
տեսի զերկիրն Իտալիոյ
Վենետիկ եւ իւր կոնտոլներ

կղզի նման չիք մեր Կիպրեայ
եւ ոչ մէկ վայր է արդարեւ
գեղեցիկ քան զիմ Կիլիկիա
Աշխարհ՝ որ ինձ ետուր արեւ

Հասակ մը կայ մեր կենաց մէջ
ուր ամենայն իղձ կ’աւարտի
Հասակ մը ուր հոգին ի տենչ՝
յիշատակաց իւր կարօտի
Յորժամ քնարն իմ ցրտանայ
սիրոյն տալով վերջին բարեւ՝
երթամ ննջել յիմ Կիլիկիա
Աշխարհ՝ որ ինձ ետուր արեւ


 

http://uupload.ir/files/9alc_charlie.jpg

Հայելին իմ լավագույն ընկերն է, որովհետև երբ լալիս եմ, նա չի ծիծաղում…

ՉԱՐԼԻ ՉԱՊԼԻՆ

http://sevak.am/application/images/simages/Sevak_1/9.jpg

Լավագույնը

Լավագույն ժպիտ ասվածը , անշուշտ,
Փակ աչքերովն է:

Իսկ լավագույնը երազանքների`
Բաց աչքերովը:

Լավագույն երգը
Բաց պատուհանից – հեռվից լսածն է:

Լավագույն խոսքը
Լռության խորքում լռին ասածն է:

Լավագույն ազգը այն է, երևի ,
Որ չի կամանեում հսկա կայսրություն:

Լավագույն հավատն այն է, որ երբեք
Չի դառնում կրոն:

Լավագույն դիմակն այն է, անակասկած,
Որ կոչվում է դեմք:

Լավագույն դերը`
Վատ խաղացվածը:
 

Լավագույն սերը `
Կիսա~տ թողածը:
 

Լավագույն տանջված ու տառապածը Վարդն է:
 

Լավագույն կապիկն աշխարհում
Մարդն է երևի:

Լավագույն մարդն էլ
Ներեցեք... ես եմ...
 

 

 

THE BEST

What is called the best smile, of course,
With eyes closed.

But the best dreams,
Are with open eyes.

The best song,
This is the one we hear far the open window.

The best word,
This is the silent, deep silence.

The best nation is, it seems,
One that has no sovereign giant.

The best evidence is the one who never
Becomes religion.

The best mask is no doubt,
He called face.

The best role
Is that played by the bad.

The best love,
half abandoned.

The best torture and suffering
It is the rose (in songs).

Best Monkey World (standing)
This is the man, it seems.

And the best man (it does not appear)
Sorry ... It's me ...
 

Parouyr Sevak

April

http://sirus216.5gbfree.com/site/April-header2%20copy.jpg

بزرگی، سرفرازی و سربلندی به ادعا نیست

پاره کردن مدارک حج روبروی سازمان حج و زیارت توسط پیرمرد یاسوجی

پیرمرد روستایی یاسوجی پس از شنیدن تجاوز سربازان عربستانی به دو جوان ایرانی در جلوی سازمان حج و زیارت یاسوج اقدام به پاره کردن تمامی مدارک اعزام خود نمود.

این بزرگمرد که نامش حسن‌علی ست در روستایی دورافتاده از توابع سی‌سخت شهرستان یاسوج زندگی می‌کند و مدتها در نوبت حج بوده. وی صادقانه می‌گوید با اجبار فرزندانم به همراه همسرم قصد زیارت به خانه خدا را کردیم و هیچ علاقه‌ای به این سفر نداشتم، چهار طرف خانه‌ای من کعبه وجود دارد.

من دوست داشتم پولم را صرف زندگی این بنده خدا‌ها کنم. من دوست دارم عمو حسنعلی این‌ها بمانم نه حاج حسنعلی!

این موضوع تجاوز اعراب به ایرانی ها موضوع تازه ای نیست، از زمان هجوم اعراب به ایران و شکست ساسانیان این امر متداول شده ، آنهم به دلیل پذیرش آیین تازی.

بماند که الان عصر ارتباطات است و اتفاقات مخفی نمی ماند، نمیدانم ماجرای دزدیده شدن زنان ایرانی در مکه را، در سالهای قبل شنیده اید...

در یکی از این دزدی ها هنگامی که آقایی در مکه به همراه همسرش داشته از یک تاکسی پیدا می شده، آقای ایکس زودتر از خانومش پیاده میشه، راننده تاکسی قبل از این که خانم بخواد پیاده بشه تخت گاز میره و...

طبق  پیگیری های چند ساله خانواده خانم و شوهرش بالاخره خانم را پیدا میکنن، طبق صحبت های این زن، مرد عرب بعد از فرار خانم را  در خانه ای مخفی میکنه...وبقیه ماجرا...

ماجرای ابوطالب یزدی و حج

در زمان آغاز پادشاهی محمدرضاشاه با شتر خود از راه کویت به مکه رفت! که وهابی‌ها به تهمت اینکه ابوطالب یزدی، جوان 22 ساله ایرانی سنگ‌های کف محوطه مکه را با کثیف کرده، در یک دادرسی چند ثانیه‌ای و بدون مترجم گردن او را زدند و پول اجرای حکم و بخیه سر به بدن(که برعکس دوخته بودند) را از همراهانش گرفتند.  دو خواهرش در یزد  ،خبر مرگش را شنیدند، هر دو سکته کرده  و به فاصله کمی از هم مُردند.. به دنبال این خبر، کشور سراسر نفرت از سعودی‌ها شد..پادشاه "چهار سال" همه روابط ایران با عربستان را قطع کرد و فرستادن زائر از ایران ممنوع شد. و عنقریب بود که صنعت توریسم(حج) سعودی که درآمدش بیش از نفت است،به گِل نشیند که با فشار مردم خرافاتی و دین‌زده و آخوندها، سفر پادشاه سعودی به تهران و پوزش‌خواهی رسمیِ وی که خواهان فرستادن دوباره زائر از تهران به عربستان شد بود، رابطه از سر گرفته شد.

آرامگاه یعقوب لیث صفاری

آرامگاه شاه شاهان یقوب لیث صفاری موسس گروه عیاران و سلسله صفاریان ۲۴۷-۲۶۵ (قمری).

اولین حکومت رسمی ایرانی در مقابل خلیفه بغداد.

کسی که دویست سال بعد از هجوم اعراب به ایران با یارانش سر به میدان نهاد و در بیست سال سیستان و خراسان و کرمان و فارس و خوزستان را از زیر خلافت عباسیان بیرون اوردو تا نزدیکی بغداد پیشرفت.

کسی که زبان پارسی را که دویست سال ممنوع بود دوباره رسمی و زنده کرد.

کسی که بیست سال بر زین اسب زندگی کرد و هم زمان در سه جبهه مختلف علویان طبرستان , خلافت بنی عباس و طاهریان شرقی ضد اشغالگران می جنگید .

اکنون در گوشه ای از وطنش به فراموشی سپرده شده تا جایی که مردم حوالی ارامگاه از نادانی اورا امامزاده دانند و هر از گاهی دخیل میبندند ...

گاهی هم جوانان ایران دوست به این زیارت غریب و بی خادم می روند و آب و جارویی میکنند.

واقعا در خانه خود غریب بودن دردناکست.

 

احترام پادشاه عربستان به پادشاه ایران

 

(( پادشاه عربستان چندین بار اعلام کرده بود که من خادم پادشاه ایران هستم! ))

 

سروده دکتر بادکوبه‌ای در پیوند با فاجعه اخیر فرودگاه جده! ‌


رها کن هموطن حج را‌‌ رها کن

دلت را خانه پاکِ خدا کن .


ر‌ها کن این همه جهل و خمودی

حمایت کم کن از شیخ سعودی .

 

خدا در کعبه تازی نباشد

«خداخواهی»، «خدابازی» نباشد .

 

دلت را پاک کن تا حق ببینی

وجودت را به حق ملحق ببینی .

 

شعار «عزتت» را شیخ خورده؟

تو را تا قصر جهل خویش برده؟

 

تمام مملکت «یارانه گیر» است

به چنگ فقر و ناداری اسیر است .


دلار تو عرب را می‌نوازد

که تا ناموس فرزندت بتازد .

 

تو گر انسانی و ایران تباری

نباید سوی حج، گامی گذاری .

 

خدا زندانی شیخ عرب نیست

خدا محدود اشتر با رطب نیست .


تو ایرانی تباری پای برمن

سرِ عزت نداری؟ وای بر من .

 

چه می‌شد گر فقیه راستینی

برآرد دست دل را زآستینی .

 

کند تحریم، حج را با شجاعت

دمد در جان ما روح مناعت .


رهاکن هموطن حج را‌‌ رها کن

دلت را خانهٔ پاک خدا کن .


مصطفی بادکوبه‌ای

کمک 4.2 میلیارد دلاری ایران به سوریه(همون اعراب)
با این پول چه کار ها میتوان کرد


4200000000$=4200000000*3300 toman=13860000000000 toman

13860 miliard toman =13860*7 apartment =near 100000 apartment!!


منبع :

Ettelaat.net

توافق شنگول ومنگول و گرگ ناقلا


شنگول به مدت 1 سال باید در خانه گرگ کار کند.
به محض امضای توافق منگول با اقا گرگه به صحرا رفته وبا هم یازی برد –برد انجام دهند.

شاخ های ننه بزی بریده وبه مدت 10 سال محدود می شود.

ننه بزی پذیرفت که در خانه را باز کرده واجازه سرکشی سرزده گرگ را به خانه بدهد.

خانه ننه بزی تخریب وبا همکاری بچه گرگ ها بازسازی میشود.

در مقابل اقا گرگه اجازه میدهد که ننه بزی برای شنگول ومنگول گیاه تازه ببرد.

ننه بزی عضو باشگاه الاغهای جنگل می شود.

آقا گرگه حق شنگول را در تحقیق درمورد دندانهای اقا گرگه به رسمیت بشناسد.

این توافق الزام آور نیست وجنبه حقوقی ندارد !

متاًسفانه بازم یاد صحبت زیر می افتم

بقول قدیمی ها آزموده را آزمودن خطاست ، آدم عاقل در مملکت ما کسی است که شناسنامه اش سفید باشه و نه مهر خورده

همیشه باید از چاله بیفتیم تو چاه،قبلاً متهم بودیم که وابسته به آمریکاییم ، امروز دنبال روس هستیم ، بازم صد رحمت به آمریکا،اقلاً آمریکا مثال شیره، نه مثال روباه

وزیر کشور لبنان: تحریم های ایران نباید رفع شود! / تهران با پول بیشتر، دخالت بیشتری در منطقه می کند!



http://8pic.ir/images/6ighcwfitnyblgme2v2x.jpg

نکته اخلاقی:

--------------

میشل فوکو:
جهان سوم جایی است که مردمش به فکر آمدن یه روز خوب هستند، نه آوردنش.

http://media.wisgoon.com/media/pin/images/o/2015/4/1/8/1427861561334096.jpg

نروژ چگونه پول نفت را خرج می کند؟

نروژ پنجمین کشور صادرکننده نفت دنیا است و درآمد سالانه نفتش حدود 40 میلیارد دلار است، اقتصاد نروژ البته تنها مبتنی و متکی بر نفت نیست. در همه تحقیق‌های بین‌المللی درباره نابرابری درآمدی کشورها، نروژ در صدر کشورهایی است که نابرابری درآمدی ندارند. ثروت در این کشور به صورت عادلانه و یکپارچه میان مردم توزیع می‌شود.

اینجا نروژ است، چهارمین کشور ثروتمند دنیا، کشوری که 80 درصد هزینه مهدکودک‌ها را دولت به‌صورت یارانه پرداخت می‌کند. به همین خاطر والدین می‌توانند ماهی 116 دلار اضافه بر شهریه مهدکودک، برای حضور یک سرآشپز حرفه‌ای برای کودکانشان بپردازند. به ویژه اگر بدانید که حقوق ماهانه مردم نروژ 50 درصد از متوسط کشورهای عضو اتحادیه اروپا بالاتر است. نروژ عضو اتحادیه اروپا نیست.

این توزیع عادلانه ثروت در جامعه، نکته‌ای است که نروژ را از دیگر کشورهای نفتی جهان منحصربه‌فرد و مجزا می‌کند، اما نروژ چطور ثروت نفتش را مدیریت می‌کند؟

تا سال 1969 یعنی قبل از آنکه نفت کشف شود، استاوانگر که اکنون بندر نفتی در دریای شمال و پایتخت نفتی نروژ است، یک شهر ماهیگیری بود که مهم‌ترین و هیجان‌انگیزترین اخبارش به فصل ماهیگیری مربوط می‌شد. کاهش شدید منابع شیلات دریای شمال در سال 1870، این شهر و کل نروژ را تحت تاثیر قرار داد. جریان پرشتاب صنعتی‌شدن همسایگان نروژ باعث این کاهش منابع شیلات شده‌بود. این وضعیت برای مدتی ادامه داشت تا اینکه نفت همه چیز را تغییر داد.

در سال 1960 و قبل از اکتشاف نفت، استاندارد زندگی در نروژ 30 تا 40 درصد پایین‌تر از سوئد و دانمارک بود. اکنون اما استاندارد زندگی بسیار بالاتر از این کشورهاست. شهر استاوانگر از یک شهر 90 هزار نفری در دهه 1960 به یک مرکز استان با جمعیتی بالغ بر 204 هزار نفر تبدیل شد. نفت این شهر را کاملا تغییر داد، به طوری‌که محل پهلوگیری و رفت‌وآمد کشتی‌های نفتی شد، دانشگاهی با ظرفیت 10 هزار دانشجو در آن ساخته شد و صاحب چندین سالن کنسرت و موزه شد. در نقاط دیگر ساحل غربی نروژ که 70 چاه نفتی در آن واقع است هم به همین صورت پیشرفت و تحول صورت گرفت.

بیماری هلندی

صنعت نفت به یک باره و از همان ابتدا، نروژ 5 میلیون نفری را ثروتمند و کامیاب نکرد. نروژ هم مانند دیگر کشورهای نفتی، به بیماری هلندی مبتلا شد. این عبارتی است که به زیان اقتصادی ناشی از وابستگی به نفت به نهادها و ساختار اقتصاد و سیستم صادرات و واردات کشورها گفته می‌شود. چون ابتدا این زیان در هلند کشف شد و مورد بررسی قرار گرفت نامش به بیماری هلندی موسوم شد.

در شهر استاوانگر مردی زندگی می‌کند که از ابتدا شاهد تاریخچه نفتی نروژ بوده است. او یک عراقی به نام فاروق القسیم است که کارش با نفت را در بصره و به عنوان زمین‌شناس نفتی شروع کرد، اما در 30 سالگی به همراه همسر نروژی‌اش برای درمان پزشکی پسرش به نروژ رفت. در سال 1968 وقتی او به نروژ رفت، در وزارت نفت مشغول به کار شد. این شغل دائمی شد و او از سال 1973 تا 1991 مدیریت منابع نفتی نروژ را به عهده داشت. بعد هم بازنشسته شد و به کار مشاوره نفتی در سطح بین‌المللی پرداخت. او زمانی را که اولین اکتشافات نفتی در نروژ صورت گرفت و واکنش مردم این کشور را به یاد می‌آورد.

مردم از درآمد سرشاری که این مایع سیاه می‌توانست برای کشورشان به همراه بیاورد، خشنود بودند. پول نفت مستقیما به بودجه دولت راه یافت و هزینه‌ها بالا رفت، اما در سال 1972 معلوم شد که اقتصاد دچار مشکل شده‌است. نروژ چهار سال به بیماری هلندی مبتلا شد. دستمزدها بالا رفته‌بود، کارخانه‌ها در رقابت با صنعت نفت، کارگران خود را از دست می‌دادند و خارجی‌ها برای سرمایه‌گذاری در صنعت نفت نروژ هجوم می‌آوردند. این هجوم ارزش پول نروژ را بالا برد و به همین خاطر مصرف‌کنندگان کالاهای صادراتی نروژ توان خرید این کالاها را نداشتند.

واکنش اولیه دولت، تقسیم یارانه نفتی میان مردم بود، اما در سال 1976، دولت نروژتصمیم گرفت که جلوی این روند را بگیرد. دولت متوجه تخریب‌های ناشی از سونامی پول نفت شده بود. دولت نروژ تصمیم گرفت کاری را بکند که دیگر دولت‌های نفتی آن زمان مانند عراق یا دیگر کشورهای خاورمیانه هیچ گاه نکردند. دولت عمدا مسیر ورود پول نفت به اقتصاد را بست. دولت نروژ ابتدا همه مزایا و اضافه درآمد شرکت‌های نفتی را جمع کرد و آن را در زمینه اکتشاف و تحقیق برای تولید نفت بیشتر سرمایه‌گذاری کرد. در سال 1995، سیل درآمدهای نفتی بیشتر شد.

به همین خاطر دولت نروژ صندوقی مخصوص برای جمع‌آوری درآمدهای مازاد نفتی تاسیس و اعلام کرد که این دارایی نسل آینده نروژی‌هاست. دولت خودش را از دست زدن به این صندوق منع کرد و قرار شد که تنها 4 درصد از درآمدهای نفتی در داخل هزینه شود و بقیه این پول صرف سرمایه‌گذاری در خارج برای خرید سهام شرکت‌های سودده جهانی یا طرح‌های پرسود شود. درواقع دولت نروژ پول نفت را به تبعید فرستاد.

نتیجه این شد که درآمدهای نفتی نروژ از سال 1995 به جای آنکه مستقیما به سمت اقتصاد روانه شود، در صندوقی جمع شود که اکنون ارزش آن به 890 میلیارد دلار رسیده‌است. این یعنی سهم هر شهروند نروژی در این صندوق معادل 170 هزار دلار است. بخشی از این پول البته صرف دوران بازنشستگی نروژی‌ها می‌شود چون نروژ با رشد جمعیت سالمند روبه‌رو است، اما هدف اصلی این صندوق، اطمینان از عدم وابستگی اقتصاد نروژ به پول نفت و برنامه‌ریزی برای روز مبادایی است که نفت تمام شود یا قیمتش مانند این روزها، به شدت کاهش یابد. این تئوری به خوبی جواب داده‌است.

اگر از شهر نفتی استاوانگر 45 دقیقه رانندگی کنید و دورتر بروید، به مزرعه پرورش ماهی سالمون می رسید. نروژ دومین صادرکننده محصولات دریایی در جهان است.

نروژ در رده‌بندی‌های جهانی، از نظر اعتماد میان شهروندان و دولت همواره در رده نخست قرار داشته‌است. یکی از دلایل این اعتماد، نحوه مدیریت درآمد و ثروت نفت و این کشور در سال‌های اخیر به‌گونه‌ای بوده که این ثروت برای نسل‌های بعدی هم باقی بماند.

و...! در لبنان پول نفت ایران چگونه خرج می شود!

 

http://8pic.ir/images/lqjld5nwortpwa536ede.jpg

ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﻭ ﺑﺨﺶ دﺍﺭﺩ:
ﺑﺨﺶ ﺍﻭﻝ، ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻄﻮﺭ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺷﻮﻧﺪ.
ﺑﺨﺶ ﺩﻭﻡ، ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ!
"ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ"

پس به شما چه مربوط که عروسک من حجاب داره یا نه بزار این بدبخت هم یه نفسی بکشه موهاش!

http://8pic.ir/images/3wj1a76ycqw51d1a5f1x.jpg

Photo of Khorramshahr Customs - Export Citroën (Jian) from Iran to Abu Dhabi 50s

صادرات ژیان به ابوظبی(امارات) در دهه پنجاه

مملکته داریم!

من دو میلیون داشتم
سه میلیون هم قرض کردم
رفتم زن گرفتم...
پسر خاله من هم دو میلیون داشت
اون رفت یه گاو خرید
.
.
.
.
.
.
.
الان من سی میلیون بدهی دارم
پسر خالم گاوداری زده...

http://www.sherv.net/cm/emoticons/trollface/devil-troll-smiley-emoticon.png

دست پاچکی حزب دمکرات آمریکا برای حفظ و ادامه سیاست

بازگشت هیلاری کلینتون به عرصه سیاست

در خبرها مطلع شدیم هیلاری کلینتون به عنوان رقیب جدی جمهوری خواهان وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا شد(البته شاید هم با دلارهای نفتی ایران به پاداش توافق ژنو).

از این  حسین اوباما و دمکرات ها ناامید شده بودیم که این یکی هم داره خودشو آماده میکنه تا این مذاکرات هسته ای تا تبدیل شدن ایران به کره شمالی دیگری در خاورمیانه ادامه پیدا کنه، و خلاصه به ایران یه بمب اتم بدن و بکشن کنار اینجا هم حکومت بر سر مردمش تاخت و تاز کنه! خلاصه عاقب ما بخیر باشه!

اوباما: “هیلاری کلینتون” یک رئیس جمهور عالی می شود!

«باراک اوباما» ضمن استقبال از تصمیم «هیلاری کلینتون» برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا گفت وی رئیس جمهوری عالی می شود.

اوباما: خوش بینم؛ با ایران به توافق می رسیم!

http://wittiestquotes.com/wp-content/uploads/2014/01/life-quotes-facebook-covers-bob-marley-293.jpg

http://8pic.ir/images/fwou5kxujeprr18mtwwd.jpg

Խոսք` Արթուր Մեսչյան

Ո՞ւր էիր Աստված

 

Ur eyir astvats, yerp khentatsav, lkvats mi voghch jhoghovurd?
Ur eyir astvats, yerp aghersank@ mer marats anhaghord?
Ur eyir astvats, yerp averum ein chknagh mi yerkir?
Ur eyir astvats, yerp khentatsadz tsavits aghachum eink? Amen...

Amen, amen...

Ur eyir astvats, yerp ardarutyan achker@ kapvets?
Ur eyir astvats, yerp shurterin azgis aghotk@ sarets?
Ur eyir astvats, yerp prkutyan kanchov erkink@ tsntsvets?
Lur eyir astvats, yerp khacherin kamvats aghotum eink, Amen...

Amen, amen...

Im karot hogum chkar urish havat yev ser du im ter,
Yes kez havatum yev aghersum ei inchpes mi ankhelk,
Ur eyir astvats, yerp hoshotum ein chknagh mi yerkir?
Ur eyir astvats, yerp huysers ktrats eghotum eink? Amen...

Amen, amen...

Ugh tur mez astvats, vor alekots guanki dzovum chkochenk,
Sirt tur mez astvats, vor tarapanki shurter@ jnjenk,
Luys tur mez astvats, vor khavarum ays gorsh champa nshmarenk,
Huys tur mez astvats, vor shurterov chortsats kez gtnenk norits, amen...

Amen, amen...

Where_Were_You_God_-___-.html


www.youtube.com/watch?v=hixBXxZ4tLA

 

Where were you god, when an entire nation went crazy and was abandoned?
Where were you god, when our entreaties died, unreported?
Where were you god, when they were destroying a country beautiful
Where were you god, when we were begging, crazed from pain? Amen.

Amen, amen...

Where were you god, when the eyes of justice were blindfolded?
Where were you god, when my nations prayers froze on its lips?
Where were you god, when the sky asking for salvation was shaken?
You were silent, god, when we were nailed to crosses, praying, amen.

Amen, amen...

My longing soul knows no other faith and love, you are my keeper,
I believe in you and beseech you, like a mindless man,
Where were you god, when they were sending to heaven, a beautiful country?
Where were you god, when we were hopelessly praying? Amen.

Amen, amen...

Give us strength god, so that we do not perish in the choppy sea of life.
Give us heart god, for suffering lips to stop.
Give us light god, so that in the darkness we can make out the grey road.
Give us hope god, so that with dry lips, we find you again.

Amen, amen...

http://sirus216.5gbfree.com/site/inch_vor.jpg

Arthur Meschian-In another lifetime